مدح و مناجات با امام حسن عسکری علیهالسلام
ز خاک پای تو اول سرشت قـلبـم را سپـس غبـار حـریمت نوشت قلبـم را ز نور معـرفت و رحمت و ولایت تو بنا نهـاد چـنین خـشت خـشت قلبـم را مـیـان مــزرعـۀ سبـز اسـتجـابـت تو کنـار چـشمۀ خـورشید کـشت قـلبم را مـرا اسیـر تمـاشـای چـشم هایت کرد سـپـس نهـاد مـیـان بهـشـت قــلبـم را دخـیـل پنجـره های حـرم شدم تا حـق رهـا نـمود ز کعـبـه، کـنشت، قلبم را خدا گواست که من از ازل گدای توأم اسیـر رحمت و فضل تو، مبتلای توأم ز بسکه آهوی چشم تو دلبـری کرده دل رمــیـدۀ مـا را کــبـوتـری کــرده من چو ذره کجا و زیـارت خـورشید نـگـاه روشـن تـو ذره پـروری کـرده بهشت چشم رئوفت چه رونـقی دارد کـه با بهشت خـدا هم بـرابـری کرده فـدای عـاطـفه های نـگـاه پُـر مـهرت مـرام قـلب مـرا عـشق بـاوری کرده چقدر تازه مسلمان کـنار خـود داری مـسیـح چـشم تو کـار پـیـمبـری کرده شکـوه ناب ولایت تویی که دل ها را تـجـلــیـات نـگـاه تـو حــیـدری کـرده همیـشه معجـزه های تو منجـلی بـوده همیشه ذکر کـثـیرت عـلی علی بوده |